جادوی گمشده

Anisa Anisa Anisa · 1402/04/22 19:54 · خواندن 2 دقیقه

پارت اول : 

در دریایی پری بود به نام انیسا که دو خواهر به اسم آلیس و آلاله داشت انیسا دختری کنجکاو بود و کلی قانون را زیر گذاشته بود آلیس دختری خجالتی بود و آلاله به قانون احترام می‌گذاشت و دوست داشت خودش ملکه دریا شود چندین سال پیش که انیسا پنج سال داشت و آلیس سه سال و آلاله تازه به دنیا آمده بود مادرشان فوت کرد و خاله آریل آنها را بزرگ کرد الان انیسا هجده سال دارد و فردا ساعت هشت شب ملکه می‌شود آلاله هی می‌گوید: چرا انیسا باید ملکه شود انیسا که کلی قانون را زیر پا گذاشته؟ خاله آریل در جواب می‌گوید : برای اینکه انیسا خواهر بزرگ تر است تازه ربط نداره که قانون ها را زیر پا گذاشته من هم هم سن وسال او بودم قانون هارا زیر پا گذاشتم ولی الان پرنسس خوبی هستم این قانون دریا است که خواهر بزرگتر ملکه شود . آلاله اخم کرد و به آلیس که با سکوت آن ها را نگاه می‌کرد گفت : تو یک چیزی بگو همینطوری سکوت کردی ‌. آلیس من‌ من کنان گفت : من که واسم فرق ندارد که انیسا ملکه شود بعد انیسا خواهر بزرگ مان است نباید پشت سرش بد گویی کنیم ‌ ‌. آلاله ساکت شد ‌ در همان زمان انیسا در حال شنا کردن بود و هی به سطح دریا میرفت و پرتره های نور و نگاه می‌کرد ولی به دست امپراتور دریا پدرشان با جادویی یک محافط ساخت کسی نتواند از آب خارج شود ولی هیچ کس نمی‌داند امپراطور چرا این کار را کرده است ‌‌.

داستان نوشته خودم هست . امیدوارم خوشتون بیاد خیلی واسش زحمت کشیدم .